معنی فارسی muttonmonger

B1

فردی که به فروش گوشت گوسفند می‌پردازد، به ویژه در بازارهای محلی.

A seller of mutton, especially in local markets.

example
معنی(example):

فروشنده قرمز گوسفند انواع برش‌های گوشت گوسفند را می‌فروخت.

مثال:

The muttonmonger sold various cuts of lamb.

معنی(example):

او به عنوان بهترین فروشنده قرمز گوسفند در شهر شناخته می‌شد.

مثال:

He was known as the best muttonmonger in town.

معنی فارسی کلمه muttonmonger

: معنی muttonmonger به فارسی

فردی که به فروش گوشت گوسفند می‌پردازد، به ویژه در بازارهای محلی.