معنی فارسی muttony
B1دارای طعم یا بوی مشابه با گوشت گوسفند، به خصوص زمانی که از گوشت گوسفند یا فرآوردههای آن صحبت میشود.
Having a taste or smell similar to mutton, especially when referring to lamb or sheep meat.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این غذا طعم قوی قرمز گوسفند داشت.
مثال:
The dish had a strong muttony flavor.
معنی(example):
برخی از مردم طعم قرمز گوسفند را ناخوشایند میدانند.
مثال:
Some people find the muttony taste unpleasant.
معنی فارسی کلمه muttony
:
دارای طعم یا بوی مشابه با گوشت گوسفند، به خصوص زمانی که از گوشت گوسفند یا فرآوردههای آن صحبت میشود.