معنی فارسی mycologize
B1عمل بررسی یا مطالعهی قارچها و ویژگیهای آنها را انجام دادن.
To study or examine fungi.
- VERB
example
معنی(example):
برخی علاقهمندان دوست دارند در جنگل به بررسی قارچها بپردازند.
مثال:
Some enthusiasts like to mycologize in the forest.
معنی(example):
آنها برنامه دارند که در طول سفر پیادهروی آخر هفته خود به بررسی قارچها بپردازند.
مثال:
They plan to mycologize during their hiking trip this weekend.
معنی فارسی کلمه mycologize
:
عمل بررسی یا مطالعهی قارچها و ویژگیهای آنها را انجام دادن.