معنی فارسی mycoplasmal
B2مربوط به میکوپلاسم یا ویژگیهای آن، به ویژه در زمینههای پزشکی و بیولوژیکی.
Relating to or caused by mycoplasm, especially in a medical context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عفونتهای میکوپلاسمال میتوانند درمان آنها دشوار باشد.
مثال:
The mycoplasmal infections can be challenging to treat.
معنی(example):
دانشمندان در حال تحقیق درباره گونههای میکوپلاسمال برای کاربردهای پزشکی ممکن هستند.
مثال:
Scientists are investigating mycoplasmal species for potential medical applications.
معنی فارسی کلمه mycoplasmal
:
مربوط به میکوپلاسم یا ویژگیهای آن، به ویژه در زمینههای پزشکی و بیولوژیکی.