معنی فارسی myelogenetic
B2میلوژنتیک به عوامل و فرایندهای مرتبط با توسعه میلین اشاره دارد و در علم عصبشناسی بسیار مورد بررسی قرار میگیرد.
Relating to the genetic factors involved in the formation of myelin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عوامل میلوژنتیک برای عملکرد درست عصبی حیاتی هستند.
مثال:
The myelogenetic factors are crucial for proper neural function.
معنی(example):
محققان فرآیندهای میلوژنتیک را برای درک مکانیسمهای ترمیم عصب مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study myelogenetic processes to understand nerve repair mechanisms.
معنی فارسی کلمه myelogenetic
:
میلوژنتیک به عوامل و فرایندهای مرتبط با توسعه میلین اشاره دارد و در علم عصبشناسی بسیار مورد بررسی قرار میگیرد.