معنی فارسی myelomalacia
C2نرمی و تحلیل بافت نخاع ناشی از آسیب یا بیماری.
Softening of the spinal cord tissue due to injury or disease.
- NOUN
example
معنی(example):
میلومالاسی میتواند اگر به موقع درمان نشود، به آسیب شدید عصب منجر شود.
مثال:
Myelomalacia can lead to severe nerve damage if not treated promptly.
معنی(example):
علائم میلومالاسی شامل ضعف و تغییرات حسی است.
مثال:
Symptoms of myelomalacia include weakness and sensory changes.
معنی فارسی کلمه myelomalacia
:
نرمی و تحلیل بافت نخاع ناشی از آسیب یا بیماری.