معنی فارسی mysticly
B1بهصورت رازآلود، به معنای حالتی که در آن چیزی غیرقابل پیشبینی و اسرارآمیز به نظر میرسد.
In a mysterious or enigmatic manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با نگاهی رازآلود به ستارهها نگریست و کشش آنها را احساس کرد.
مثال:
She glanced mysticly at the stars, feeling their pull.
معنی(example):
داستان بهصورت رازآلودی پیش رفت و تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
The story unfolded mysticly, captivating the audience.
معنی فارسی کلمه mysticly
:
بهصورت رازآلود، به معنای حالتی که در آن چیزی غیرقابل پیشبینی و اسرارآمیز به نظر میرسد.