معنی فارسی mistide
B1زیرک و مرموز بودن، کار کردن به طریقی که سایرین متوجه نشوند.
A state of being enveloped or covered in mist.
- OTHER
example
معنی(example):
مهای که بر فراز تپهها پدید آمد اتمسفری رازآلود خلق کرد.
مثال:
The fog mistide over the hills created a mystical atmosphere.
معنی(example):
مه آنقدر غلیظ بود که به سختی میتوانستم جلوی خود را ببینم.
مثال:
The mistide was so thick that I could hardly see in front of me.
معنی فارسی کلمه mistide
:
زیرک و مرموز بودن، کار کردن به طریقی که سایرین متوجه نشوند.