معنی فارسی mystifications

B2

چندین وضعیت یا حالت مبهم و رازآلود که در درک حقیقت مشکلاتی ایجاد می‌کند.

Multiple instances or occurrences of making something unclear or mysterious.

example
معنی(example):

پیرامون این اثر باستانی ابهامات زیادی وجود داشت.

مثال:

There were many mystifications surrounding the ancient artifact.

معنی(example):

ابهامات در داستان جذابیتی برای خوانندگان ایجاد کرد.

مثال:

The mystifications in the story added intrigue for the readers.

معنی فارسی کلمه mystifications

: معنی mystifications به فارسی

چندین وضعیت یا حالت مبهم و رازآلود که در درک حقیقت مشکلاتی ایجاد می‌کند.