معنی فارسی mystification

B2

وضعیتی که در آن چیزی یا موضوعی مبهم و دشوار برای درک است.

The action of making something obscure or mysterious.

example
معنی(example):

ابهام این معما همه را گیج کرد.

مثال:

The mystification of the puzzle left everyone stumped.

معنی(example):

توضیح او فقط به ابهام این موضوع افزود.

مثال:

His explanation only added to the mystification of the topic.

معنی فارسی کلمه mystification

: معنی mystification به فارسی

وضعیتی که در آن چیزی یا موضوعی مبهم و دشوار برای درک است.