معنی فارسی nabobish
B2با رفتار یا گفتاری که نشاندهنده ثروت و قدرت باشد، خود را بالا بردن.
Exhibiting the characteristics of a nabob, often in a pretentious manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طرز رفتار نبوکی او باعث شد که به نظر میرسد متکبر است.
مثال:
His nabobish manners made him seem arrogant.
معنی(example):
لحن نبوکی صدای او دیگران را دلسرد کرد.
مثال:
The nabobish tone of his voice put others off.
معنی فارسی کلمه nabobish
:
با رفتار یا گفتاری که نشاندهنده ثروت و قدرت باشد، خود را بالا بردن.