معنی فارسی nabobical

B2

عالی مقام، برخوردار از ثروت و قدرت، خاص و اشرافی.

Relating to or characteristic of a nabob; wealthy and influential.

example
معنی(example):

او در یک عمارت نبوکی زندگی می‌کند که از بیشتر خانه‌ها بزرگ‌تر است.

مثال:

He lives in a nabobical mansion that is larger than most houses.

معنی(example):

سبک زندگی نبوکی برای دوستانش زرق و برق‌دار به نظر می‌رسید.

مثال:

The nabobical lifestyle seemed extravagant to his friends.

معنی فارسی کلمه nabobical

: معنی nabobical به فارسی

عالی مقام، برخوردار از ثروت و قدرت، خاص و اشرافی.