معنی فارسی nabobess

B2

زنی که خود را بالاتر از دیگران می‌داند و ثروت یا قدرتش را به رخ می‌کشد.

A woman of wealth or high status who displays arrogance; a female counterpart of a nabob.

example
معنی(example):

شخصیت در نمایش یک زن ثروتمند بود که اغلب ثروتش را به رخ می‌کشید.

مثال:

The character in the play was a nabobess, often flaunting her wealth.

معنی(example):

او مانند یک زن ثروتمند رفتار می‌کرد و به کسانی که از او کمتر خوشبخت بودند نگاه تحقیرآمیز داشت.

مثال:

She acted like a nabobess, looking down on those who were less fortunate.

معنی فارسی کلمه nabobess

: معنی nabobess به فارسی

زنی که خود را بالاتر از دیگران می‌داند و ثروت یا قدرتش را به رخ می‌کشد.