معنی فارسی nagmaal

B1

نجات دادن یا محافظت از اشیاء یا اطلاعات از آسیب یا گمشدگی.

To safeguard or preserve belongings or information from damage or loss.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت وسایلش را قبل از جابجایی نجات دهد.

مثال:

He decided to nagmaal his possessions before the move.

معنی(example):

آنها باید اسناد مهم را به طور مرتب نجات دهند.

مثال:

They should nagmaal the important documents regularly.

معنی فارسی کلمه nagmaal

: معنی nagmaal به فارسی

نجات دادن یا محافظت از اشیاء یا اطلاعات از آسیب یا گمشدگی.