معنی فارسی namelessly
B1بدون نام، به طوری که نامی نداشته باشد یا ناشناخته باشد.
In a manner that lacks a name or identity.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بینام در میان جمعیت قدم زد.
مثال:
She walked namelessly through the crowd.
معنی(example):
او بینام صحبت کرد و هویتش را فاش نکرد.
مثال:
He spoke namelessly, without revealing his identity.
معنی فارسی کلمه namelessly
:
بدون نام، به طوری که نامی نداشته باشد یا ناشناخته باشد.