معنی فارسی narcotically
B1به صورت مخدر، به حالتی اشاره دارد که ناشی از تأثیر مواد مخدر است.
In a manner that relates to or is characteristic of narcotics.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور مخدر سرکوب شده بود و نمیتوانست به موقعیت واکنش نشان دهد.
مثال:
He was narcotically subdued and could not react to the situation.
معنی(example):
داروها به طور مخدر عمل کردند و حسهای او را کدر کردند.
مثال:
The drugs acted narcotically, dulling his senses.
معنی فارسی کلمه narcotically
:
به صورت مخدر، به حالتی اشاره دارد که ناشی از تأثیر مواد مخدر است.