معنی فارسی narcotical

B2

مخدر به موادی اطلاق می‌شود که تأثیرات خواب‌آور یا تسکین‌دهنده دارند.

Relating to or denoting narcotics.

example
معنی(example):

پزشک داروی مخدر برای درد شدید تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed a narcotical medication for the severe pain.

معنی(example):

مواد مخدر در صورت سوء استفاده می‌توانند به وابستگی منجر شوند.

مثال:

Narcotical substances can lead to dependency if misused.

معنی فارسی کلمه narcotical

: معنی narcotical به فارسی

مخدر به موادی اطلاق می‌شود که تأثیرات خواب‌آور یا تسکین‌دهنده دارند.