معنی فارسی narrowhearted
B2کسی که افکار یا احساسات محدود دارد و نسبت به دیگران حساس نیست.
Having a limited or narrow perspective or mindset.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نگاه تنگنظرانه او فهم او از جهان را محدود کرد.
مثال:
His narrowhearted view limited his understanding of the world.
معنی(example):
تنگنظری ممکن است به از دست دادن فرصتها منجر شود.
مثال:
Being narrowhearted can lead to missed opportunities.
معنی فارسی کلمه narrowhearted
:
کسی که افکار یا احساسات محدود دارد و نسبت به دیگران حساس نیست.