معنی فارسی narrowheartedness

B1

نقصی در شخصیت یا ذاتی که باعث سخت‌گیری یا عدم انعطاف‌پذیری در پذیرش دیگران می‌شود.

A lack of openness or tolerance toward differing views or behaviors.

example
معنی(example):

ضیق‌صفتی او باعث شد که پذیرش نظرات متفاوت برایش دشوار باشد.

مثال:

His narrowheartedness made it difficult for him to accept different opinions.

معنی(example):

ضیق‌صفتی در این گروه مانع پیشرفت می‌شود.

مثال:

The narrowheartedness in this group hinders progress.

معنی فارسی کلمه narrowheartedness

: معنی narrowheartedness به فارسی

نقصی در شخصیت یا ذاتی که باعث سخت‌گیری یا عدم انعطاف‌پذیری در پذیرش دیگران می‌شود.