معنی فارسی narrowingness
B1فرایند یا حالت باریک شدن، به ویژه در زمینهها یا فضاهای فیزیکی.
The quality or state of becoming narrower.
- NOUN
example
معنی(example):
باریکشدگی مسیر باعث شد که راه رفتن دشوار باشد.
مثال:
The narrowingness of the path made it hard to walk.
معنی(example):
با گذشت زمان، گزینههای او به باریکی میرسد.
مثال:
There is a narrowingness to his choices as time passes.
معنی فارسی کلمه narrowingness
:
فرایند یا حالت باریک شدن، به ویژه در زمینهها یا فضاهای فیزیکی.