معنی فارسی narrowish
B1به معنای تقریباً باریک، اما نه به صورت کامل.
Somewhat narrow; not entirely narrow but close to it.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
alley باریکمانندی که پر از فروشگاههای جذاب بود.
مثال:
The narrowish alley was filled with charming shops.
معنی(example):
او لباسی باریکمانند پوشید که فرم او را به خوبی نشان میداد.
مثال:
She wore a narrowish dress that accentuated her figure.
معنی فارسی کلمه narrowish
:
به معنای تقریباً باریک، اما نه به صورت کامل.