معنی فارسی nautic

B1

ناحیه یا موضوع مربوط به دریا و اقیانوس‌ها.

Relating to ships, navigation, or seafaring.

example
معنی(example):

دنیاى دریایی برای بسیاری از مردم جذاب است.

مثال:

The nautiс world is fascinating to many people.

معنی(example):

او دوره دریایی را برای یادگیری قایقرانی انتخاب کرد.

مثال:

He took a nautiс course to learn about sailing.

معنی فارسی کلمه nautic

: معنی nautic به فارسی

ناحیه یا موضوع مربوط به دریا و اقیانوس‌ها.