معنی فارسی navig
B2ناوبری به عمل یا سیستم جهتیابی در فضا یا زمان گفته میشود.
Related to the act of planning and directing the course of a vehicle or vessel.
- NOUN
example
معنی(example):
سیستم ناوبری به ملوانان کمک میکند تا در دریا راه خود را پیدا کنند.
مثال:
The navig system helps sailors find their way at sea.
معنی(example):
تکنولوژیهای پیشرفته ناوبری برای سفرهای مدرن ضروری هستند.
مثال:
Advanced navig technologies are essential for modern travel.
معنی فارسی کلمه navig
:
ناوبری به عمل یا سیستم جهتیابی در فضا یا زمان گفته میشود.