معنی فارسی near-shored

B1

نزدیک انتقال اطلاعات یا تولیدات به کشور یا منطقه‌ای که نزدیک به بازار هدف است، به منظور کاهش هزینه و زمان.

Moving business operations to a location close to the target market for cost reduction and increased efficiency.

example
معنی(example):

بسیاری از شرکت‌ها فعالیت‌های خود را به نزدیکی‌ها منتقل کرده‌اند تا هزینه‌ها را کاهش دهند.

مثال:

Many companies have near-shored their operations to reduce costs.

معنی(example):

کارخانه تولید به نزدیکی‌ها منتقل شد تا کارایی بهبود یابد.

مثال:

The manufacturing plant was near-shored to improve efficiency.

معنی فارسی کلمه near-shored

: معنی near-shored به فارسی

نزدیک انتقال اطلاعات یا تولیدات به کشور یا منطقه‌ای که نزدیک به بازار هدف است، به منظور کاهش هزینه و زمان.