معنی فارسی nearshored
B1نزدیک به سواحل، به معنای انتقال عملیات به یک مکان نزدیک به کشور اصلی برای کاهش هزینهها.
The process of relocating business operations to nearby countries to save on costs and improve efficiency.
- verb
verb
معنی(verb):
To move operations to locations near the US, such as Mexico or the Caribbean.
example
معنی(example):
این شرکت تصمیم گرفت تولید خود را به نزدیک به ساحل منتقل کند تا هزینهها را کاهش دهد.
مثال:
The company decided to nearshore its manufacturing to cut costs.
معنی(example):
با نزدیک به ساحل کردن، زمانهای حمل و نقل را به طور قابل توجهی کاهش دادند.
مثال:
By nearshoring, they reduced shipping times significantly.
معنی فارسی کلمه nearshored
:
نزدیک به سواحل، به معنای انتقال عملیات به یک مکان نزدیک به کشور اصلی برای کاهش هزینهها.