معنی فارسی nearly new

B1

چیزی که به تازگی استفاده شده ولی هنوز در شرایط خوبی است.

Almost unused; in very good condition despite being previously owned.

example
معنی(example):

من یک ماشین تقریباً نو به قیمت خوبی خریدم.

مثال:

I bought a nearly new car for a great price.

معنی(example):

فروشگاه مبلمان تقریباً نو را با قیمت‌های تخفیف‌خورده می‌فروشد.

مثال:

The store sells nearly new furniture at discounted rates.

معنی فارسی کلمه nearly new

: معنی nearly new به فارسی

چیزی که به تازگی استفاده شده ولی هنوز در شرایط خوبی است.