معنی فارسی neocolonially

B1

به گونه‌ای که نشان‌دهنده کنترل یا نفوذ نئوکلونیالیستی باشد.

In a manner that reflects neocolonial influence or control, often through economic or cultural mechanisms.

example
معنی(example):

این کشور به طور نئوکلونیالی توسط شرکت‌های خارجی تسلط داشت.

مثال:

The country was neocolonially dominated by foreign corporations.

معنی(example):

اقتصادها اغلب به صورت نئوکلونیالی برای منافع شرکت‌های چندملیتی سازماندهی می‌شوند.

مثال:

Economies are often neocolonially structured to favor multinational companies.

معنی فارسی کلمه neocolonially

: معنی neocolonially به فارسی

به گونه‌ای که نشان‌دهنده کنترل یا نفوذ نئوکلونیالیستی باشد.