معنی فارسی neophytism
B2گرایش یا وضعیت نوپا، وامگرفتن از تجارب و شیوههای جدید.
The state or condition of being a neophyte; the act of adopting new practices or ideas.
- NOUN
example
معنی(example):
نوپایی در بسیاری از سازمانهای جدید قابل مشاهده است.
مثال:
Neophytism can be observed in many new organizations.
معنی(example):
چالشهای نوپایی معمولاً به فرصتهای یادگیری سریع منجر میشوند.
مثال:
The challenges of neophytism often lead to rapid learning opportunities.
معنی فارسی کلمه neophytism
:
گرایش یا وضعیت نوپا، وامگرفتن از تجارب و شیوههای جدید.