معنی فارسی nephrotomize

B1

نفروتومی کردن، عمل جراحی برای ایجاد دسترسی به کلیه.

To perform a nephrotomy on a patient.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کرده‌اند که هفته آینده بیمار را نفروتومی کنند.

مثال:

They plan to nephrotomize the patient next week.

معنی(example):

در موارد پیچیده، جراحان ممکن است نیاز به نفروتومی چندباره داشته باشند.

مثال:

In complex cases, surgeons may need to nephrotomize more than once.

معنی فارسی کلمه nephrotomize

: معنی nephrotomize به فارسی

نفروتومی کردن، عمل جراحی برای ایجاد دسترسی به کلیه.