معنی فارسی nepotic
B2نپوتیک به موضوعاتی اشاره میکند که به استثمار روابط خانوادگی در انتخابها و تصمیمگیریها مربوط میشود.
Relating to or characterized by favoritism shown to relatives in professional scenarios.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شیوههای نپوتیک میتوانند به یکپارچگی یک سازمان آسیب برسانند.
مثال:
Nepotic practices can undermine the integrity of an organization.
معنی(example):
شرکت سیاستهایی را برای جلوگیری از لطفهای نپوتیک اجرا کرد.
مثال:
The company implemented policies to avoid nepotic favoritism.
معنی فارسی کلمه nepotic
:
نپوتیک به موضوعاتی اشاره میکند که به استثمار روابط خانوادگی در انتخابها و تصمیمگیریها مربوط میشود.