معنی فارسی nerding
B1عمل توجه و سرگرم شدن به موضوعات خاص و تخصصی، به ویژه در جمع.
The act of becoming too involved in a subject of interest.
- VERB
example
معنی(example):
آنها بر روی جزئیات فناوری جدید هیجانزده شدند.
مثال:
They were nerding over the details of the new technology.
معنی(example):
نردینگ با دوستانتان درباره فیلمهای مورد علاقه میتواند سرگرم کننده باشد.
مثال:
Nerding with your friends about favorite movies can be fun.
معنی فارسی کلمه nerding
:
عمل توجه و سرگرم شدن به موضوعات خاص و تخصصی، به ویژه در جمع.