معنی فارسی nervine
B1گیاهان اعصابی، گیاهانی که خواص تسکین‌دهنده بر سیستم عصبی دارند.
Herbs that have a calming effect on the nervous system.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A drug or substance that acts upon the nerves.
adjective
معنی(adjective):
Having the quality of acting upon or affecting the nerves; quieting nervous excitement.
example
معنی(example):
گیاهان اعصابی برای آرام کردن سیستم عصبی استفاده می‌شوند.
مثال:
Nervine herbs are used to calm the nervous system.
معنی(example):
بسیاری از دمنوش‌ها دارای خصوصیات اعصابی هستند که به کاهش اضطراب کمک می‌کند.
مثال:
Many teas contain nervine properties to help relieve anxiety.
معنی فارسی کلمه nervine
:
گیاهان اعصابی، گیاهانی که خواص تسکین‌دهنده بر سیستم عصبی دارند.
