معنی فارسی nervose

B2

مربوط به ساختارهای ظریف و مشبک در گیاهان.

Relating to or characterized by a network of nerves or veins.

example
معنی(example):

این گیاه ساختار برگی عصبی دارد.

مثال:

The plant has a nervose leaf structure.

معنی(example):

برخی حشرات می‌توانند الگوهای عصبی در گیاهان را تشخیص دهند.

مثال:

Certain insects can detect nervose patterns in plants.

معنی فارسی کلمه nervose

: معنی nervose به فارسی

مربوط به ساختارهای ظریف و مشبک در گیاهان.