معنی فارسی nervules
B1جمع نرول، اعصاب یا رشتههای کوچک.
Plural of nervule, meaning small nerves or fibers.
- NOUN
example
معنی(example):
نرولها بخشهای مختلف برگ را به هم متصل میکنند.
مثال:
The nervules connect different parts of the leaf.
معنی(example):
تحلیل نرولها میتواند سلامت برگ را نشان دهد.
مثال:
Analyzing nervules can reveal the health of the leaf.
معنی فارسی کلمه nervules
:
جمع نرول، اعصاب یا رشتههای کوچک.