معنی فارسی nese

B1

چیدن، جمع‌آوری و برداشت محصولات.

To gather or collect crops or plants.

example
معنی(example):

کشاورز تصمیم گرفت محصولات خود را قبل از برداشت بچیند.

مثال:

The farmer decided to nese his crops before the harvest.

معنی(example):

او با احتیاط گیاهان را می‌چید تا بازده خوبی داشته باشد.

مثال:

He would nese the plants carefully to ensure a good yield.

معنی فارسی کلمه nese

: معنی nese به فارسی

چیدن، جمع‌آوری و برداشت محصولات.