معنی فارسی nettliest
B1به معنی مرتبترین یا منظمترین، شکل عالی از nettly.
Most tidy or neat among a group.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او همیشه مرتبترین فضای کاری را در دفتر نگه میدارد.
مثال:
He always keeps the nettliest workspace in the office.
معنی(example):
از میان همه دانشآموزان، او مرتبترین میز را دارد.
مثال:
Of all the students, she has the nettliest desk.
معنی فارسی کلمه nettliest
:
به معنی مرتبترین یا منظمترین، شکل عالی از nettly.