معنی فارسی nettly
B1به معنای مرتب و منظم، یا به صورت پاکیزه و منظم انجام شده است.
In a tidy or neat manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او کاغذها را به طور مرتب روی میز قرار داد.
مثال:
He arranged the papers nettly on the desk.
معنی(example):
اتاق به طور مرتب قبل از ورود مهمانان سازماندهی شده بود.
مثال:
The room was nettly organized before the guests arrived.
معنی فارسی کلمه nettly
:
به معنای مرتب و منظم، یا به صورت پاکیزه و منظم انجام شده است.