معنی فارسی neurocentral
B1وابسته به هسته مرکزی نوروبیولوژی، بهخصوص در زمینههای حسی.
Relating to the central aspects of neuroanatomy or neurophysiology.
- OTHER
example
معنی(example):
سلولهای نوروسنترال نقش کلیدی در عملکرد مغز دارند.
مثال:
Neurocentral cells play a key role in brain functionality.
معنی(example):
مطالعه سیستمهای نوروسنترال میتواند به پیشرفتهایی در پزشکی منجر شود.
مثال:
The study of neurocentral systems can lead to breakthroughs in medicine.
معنی فارسی کلمه neurocentral
:
وابسته به هسته مرکزی نوروبیولوژی، بهخصوص در زمینههای حسی.