معنی فارسی neutralities

B1

وضعیت یا کیفیت عدم جانب‌داری در یک نزاع یا جنگ.

The state of being neutral, especially in a conflict.

example
معنی(example):

دو کشور در طول جنگ بی‌طرفی‌های خود را حفظ کردند.

مثال:

The two countries maintained their neutralities during the war.

معنی(example):

بی‌طرفی‌ها می‌توانند گاهی اوقات به صلح در موارد اختلاف منجر شوند.

مثال:

Neutralities can sometimes lead to peace in disputes.

معنی فارسی کلمه neutralities

: معنی neutralities به فارسی

وضعیت یا کیفیت عدم جانب‌داری در یک نزاع یا جنگ.