معنی فارسی neutrally

B1

به معنای بی‌طرف یا بدون جانبداری است، به ویژه در بیان نظر یا روایت یک وضعیت.

In a way that is not biased or does not favor one side over another.

example
معنی(example):

او به طور بی‌طرفانه درباره وضعیت صحبت کرد.

مثال:

She spoke neutrally about the situation.

معنی(example):

خبرنگار اخبار گزارش را به طور بی‌طرفانه ارائه داد.

مثال:

The news anchor delivered the report neutrally.

معنی فارسی کلمه neutrally

: معنی neutrally به فارسی

به معنای بی‌طرف یا بدون جانبداری است، به ویژه در بیان نظر یا روایت یک وضعیت.