معنی فارسی newfound

B1

دریافت یا کشف آن چیزی که تازگی دارد، و در دوباره یا به تازگی معنی یا اعتبار یافته است.

Recently discovered or acquired; often signifies something that has been newly realized or emphasized.

adjective
معنی(adjective):

Recently found; newly discovered.

example
معنی(example):

شواهد تازه کشف شده نظریه را تأیید می‌کند.

مثال:

The newfound evidence supports the theory.

معنی(example):

اعتماد به نفس تازه یافته او به او کمک کرد در مصاحبه موفق شود.

مثال:

Her newfound confidence helped her succeed in the interview.

معنی فارسی کلمه newfound

: معنی newfound به فارسی

دریافت یا کشف آن چیزی که تازگی دارد، و در دوباره یا به تازگی معنی یا اعتبار یافته است.