معنی فارسی niching

B1

فرایند شناسایی و اختصاصی کردن بازار یا خدمات برای یک گروه خاص.

The process of targeting a specific segment of the market.

verb
معنی(verb):

To place in a niche.

مثال:

a niched vase

معنی(verb):

To specialize in a niche, or particular narrow section of the market.

example
معنی(example):

به تعیین هدفمندی خاص می‌تواند به کسب‌وکارهای کوچک کمک کند تا رونق بگیرند.

مثال:

Niching can help small businesses thrive.

معنی(example):

او خدمات خود را برای پاسخگویی به مشتریان گران‌قیمت متمایز می‌کند.

مثال:

He is niching his services to cater to high-end clients.

معنی فارسی کلمه niching

: معنی niching به فارسی

فرایند شناسایی و اختصاصی کردن بازار یا خدمات برای یک گروه خاص.