معنی فارسی nicknamed
B1نامیده شده، به معنای داده شده لقب یا نام مستعار به یک شخص.
Given a nickname or informal name by others.
- verb
verb
معنی(verb):
To give a nickname to (a person or thing).
example
معنی(example):
او به خاطر شخصیت شادش 'سانی' نامیده شد.
مثال:
She was nicknamed 'Sunny' because of her cheerful personality.
معنی(example):
او به خاطر مهارتهای شگفتانگیزش 'جادوگر' نامیده شد.
مثال:
He was nicknamed 'The Wizard' for his amazing skills.
معنی فارسی کلمه nicknamed
:
نامیده شده، به معنای داده شده لقب یا نام مستعار به یک شخص.
