معنی فارسی nidificated
B1مناطق یا مکانهایی که لانهسازی در آنها انجام شدهاست.
Areas where nesting has occurred.
- OTHER
example
معنی(example):
منطقه لانهسازی شده اکنون پر از پرندگان است.
مثال:
The nidificated area is now full of birds.
معنی(example):
ما مکانهای لانهسازی شده زیادی را در پارک مشاهده کردیم.
مثال:
We observed many nidificated spots around the park.
معنی فارسی کلمه nidificated
:
مناطق یا مکانهایی که لانهسازی در آنها انجام شدهاست.