معنی فارسی nidified
B1نیدفیه شده، به معنای به طور خاص در مکان یا شرایطی که برای تخمگذاری فراهم شده، قرار دادن.
Having been placed or constructed in a nest.
- VERB
example
معنی(example):
تخمها در چمن نرم نیدفیه شده بودند.
مثال:
The eggs were nidified in the soft grass.
معنی(example):
لانه به دقت نیدفیه شده بود تا از جوانان محافظت کند.
مثال:
The nest was carefully nidified to protect the young.
معنی فارسی کلمه nidified
:
نیدفیه شده، به معنای به طور خاص در مکان یا شرایطی که برای تخمگذاری فراهم شده، قرار دادن.