معنی فارسی nigglier

B1

نادیده گرفتن چیزهای کوچک و بی‌اهمیت، فرصت دادن به کارهای جزئی که ممکن است بر عواطف و احساسات تأثیر بگذارند.

Overly concerned with trivial details and minor issues

example
معنی(example):

او نسبت به تمیزی از خواهرش بیشتر نازک‌نام است.

مثال:

She is more nigglier than her sister about cleanliness.

معنی(example):

من او را در مورد مسائل جزئی خیلی نازک‌نام می‌بینم.

مثال:

I find him quite nigglier when it comes to trivial matters.

معنی فارسی کلمه nigglier

: معنی nigglier به فارسی

نادیده گرفتن چیزهای کوچک و بی‌اهمیت، فرصت دادن به کارهای جزئی که ممکن است بر عواطف و احساسات تأثیر بگذارند.