معنی فارسی niggliest
B1تحقیر کردن یا نادیده گرفتن چیزهای کوچک و بیاهمیت به صورت مشخص.
The most overly concerned with trivial details or minor issues
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این نازکنامترین نظری است که تا به حال شنیدهام.
مثال:
This is the niggliest comment I have ever heard.
معنی(example):
او به عنوان نازکنامترین فرد در گروه ما شناخته میشود.
مثال:
He is known as the niggliest person in our group.
معنی فارسی کلمه niggliest
:
تحقیر کردن یا نادیده گرفتن چیزهای کوچک و بیاهمیت به صورت مشخص.