معنی فارسی nipped-in

B1

به معنای اینکه به طور ناگهانی وارد عمل شوید یا دخالت کنید.

To make a brief, quick action or comment that's usually unexpected.

example
معنی(example):

او با یک نظر هوشمندانه در جلسه نیش زد.

مثال:

He nipped-in with a clever remark during the meeting.

معنی(example):

بازیکن قبل از سوت پایان نیش زد تا گل بزند.

مثال:

The player nipped-in to score just before the buzzer.

معنی فارسی کلمه nipped-in

: معنی nipped-in به فارسی

به معنای اینکه به طور ناگهانی وارد عمل شوید یا دخالت کنید.