معنی فارسی nippling

B1

عمل یا فرآیند ایجاد نوک پستان یا اشکال مشابه.

The action or process of forming nipples.

example
معنی(example):

فرایند نوک‌زنی یک طراحی منحصر به فرد ایجاد می‌کند.

مثال:

The process of nippling creates a unique design.

معنی(example):

نوک‌زنی را می‌توان در صنایع دستی مختلف مشاهده کرد.

مثال:

Nippling can be seen in various crafts.

معنی فارسی کلمه nippling

: معنی nippling به فارسی

عمل یا فرآیند ایجاد نوک پستان یا اشکال مشابه.