معنی فارسی nohow
B2اصطلاحی که نشان میدهد هیچ راه یا وسیلهای برای انجام کاری وجود ندارد.
No way; indicating that something is impossible.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In no way; not at all; by no available means.
example
معنی(example):
من هیچ راهی برای تعمیر این دستگاه ندارم.
مثال:
I have nohow to fix this machine.
معنی(example):
هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم این پروژه را به موقع تمام کنیم.
مثال:
There is nohow we can complete this project on time.
معنی فارسی کلمه nohow
:
اصطلاحی که نشان میدهد هیچ راه یا وسیلهای برای انجام کاری وجود ندارد.